سوختم ز آتش هجر تو پدر تب کردم روز خود را به چه روزی بنگر شب کردم
تازیانه چو عدو بر سر و رویم می زد ناامید از همه کس روی به زینب علیهاالسلام کردم
سوختم ز آتش هجر تو پدر تب کردم روز خود را به چه روزی بنگر شب کردم
تازیانه چو عدو بر سر و رویم می زد ناامید از همه کس روی به زینب علیهاالسلام کردم